خاطره
سلام خانم طلا ، ماشاالله هر روز شیرین تر میشی، عزیزم وقتی 40روزه شدی من و بابایی یه جشن مفصل برات گرفتیم و دوستانمون در واقع همکارای بابا رو به صرف شام دعوت کردیم و فلسفه این جشن رو براشون توضیح دادیم خیلی خوش گذشت شماهم بیشتر خواب بودی تا بیدار. چندتا عکس هم دکتر جولیو گرفت تا یادگاری داشته باشیم. برات کلی هم هدیه آوردن مبارکت باشه فرشته مامان و بابا. ...
نویسنده :
مامان و بابا
10:37