آتریناآترینا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

آترینا، عشق مامان وبابا

شمارش معکوس

1390/6/30 4:13
نویسنده : مامان و بابا
361 بازدید
اشتراک گذاری

    هستی من, این روزا خیلی خوشحالم، انشاالله کمتر از 20 روز دیگه میریم ایران سر بلند و سر افراز، واقعا غربت سخت هستش و هیچ جای دنیا ایران نمیشه، هر چند مردم شهر لاپاز بسیار مهربان و خونگرم بودن و سعی میکردن تا جایی که میتونن به ما کمک کنند ولی باز وطن خودمون یه چیز دیگه هستش. آوای خوش زندگیم دایی احسان و مانی جون واسه دیدنت دارن لحظه شماری میکنن وای که چقدر لذت بخش بعد از کلی دوری از خانواده، شوق دوباره دیدنشون از همه وجودم لبریز شده، الان حس کودکی رو دارم که میخواد بره در آغوش مادرش و آرام بگیره. پرنسس نازم ببخشید واسه بدنیا اومدنت در اتاق تزیین نکردیم یا فقط برای تو عزیزترینم گهواره خریدیم آخه قرار بود برگردیم کشورمون و بعد بلا استفاده میموندن ولی در عوضش خاله نسیم و مامی جون و دایی احسان و مانی جون و بابا رضا برای الهه نازم سنگ تمام گذاشتن، روشنایی چشمانم، قدر باباجونت رو بدون با اینکه داره درس میخونه و دانشجو هستش ولی نمیذاره ما کوچکترین کمبودی داشته باشیم و در حد توانش و خیلی مواقع با تلاش زیاد بیشتر از آنچه که فکر کنی برای ما تلاش میکنه همیشه قدرشو بدون.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان ماهان عشق ماشین
30 شهریور 90 4:25
آترینا جون زود زود بیا که منتظرتیم.


مرسی خاله جونم
مامان آریا
30 شهریور 90 9:29
هورررررررررررررررررررررررررررا


مرسی خاله جون جونی
مامان آرمیا کوچولو
30 شهریور 90 10:27
سلام آترینای نازنین چه اسم نازی. چه نی نی بامزه ای!بووووووووووووووووس
فریده
30 شهریور 90 10:57
وای هوراااااااااااااااااااااااااااااا بالاخره نی نی میاد ایران منتظریم سفرتون بی خطر


مرسی خانمی
خاله هدی
30 شهریور 90 11:58
خدا رو شکر. انشااله به سلامتی برگردین. واقعا لحظات بسیار باشکوهی در انتظارتونه. خیلی خوشحالم که تنهایی هاتون به سر می رسه.