عشق پارک و تاب بازی
دورت بگردم همونطور که گفتم خیلی پارک رو دوست داری، اونروزی از جلوی پارک میگذشتیم هی میگفتی پار نمی تونی کامل تلفظش کنی، ولی بخاطر سرمای هوا نبردیمت و شماهم یه خورده گریه کردی، به نی نی میگی نانا،دخترهمسایمون یه عروسک خریده بود کلی گریه کردی میگفتی من من یعنی بدمش یه شما نفس خانم، بعد بهت گفتم الان زنگ میزنم بابا بیاره،تا آروم شدی بابا هم مثل همیشه قبل از اینکه بیاد خونه عین همون عروسک رو واست گرفته بود آورد الان هر وقت میخوایم بریم بیرون با خودت میاریش تازه دستشو میگیری راهش میبری فدات شدم عسلم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی